گویندگی به مفهوم امروزی آن، واژه نسبتاً جدیدی است که با پیدایش و گسترش «رادیو» از حدود 70 سال پیش به فرهنگ واژگان فارسی افزوده شد. در لغتنامهها و فرهنگهای گذشته گویندگی را به معنی سخنگویی، نطق، خوانندگی، قوّالی، قصهگویی، سرایندگی، شاعری و…آوردهاند؛ امری که در نوشتههای ادبی و متنهای کهن شعر و نثر و فرهنگ فارسیزبانانِ جامعه ایرانی بیش از هزار سال با همین معانی رواج داشته است.
گویندگی در کاربرد حرفهای و امروزی آن، عبارت است از: فرآیند تبدیل اندیشۀ شفاهی یا مکتوب به کلام و سخنِ مفهوم و انتقال آن به مخاطب، به صورتی هنرمندانه.
امروزه گویندگی، بهویژه در دنیای ارتباطات و رسانهها، بهعنوان حرفهای جذاب مورد توجه و تحسین است و همراه با رشتههای مشابهی همچون گزارشگری، بازیگری، دوبلاژ و اجرا، توجه بخش بزرگی از مخاطبان مراکز رادیویی و تلویزیونی را به خود جلب کرده و گویندگان توانا و خوشصدا سالها بهعنوان شخصیتهایی محبوب مورد احترام و توجه مخاطبان رسانهها بودهاند. امروزه انبوهی از وسایل و ابزارهای ارتباطی فردی و جمعی، میلیونها پیام خواسته یا ناخواسته را بهسوی هدفهای خود در گوشه و کنار کره زمین ارسال میکنند و هر یک بهنوعی بر افکار عمومی مخاطبان تأثیر میگذارند. تردیدی نیست که در چنین بازار عظیم نوآوری و جاذبه و انبوه پیامهای رنگارنگ، هریک از بخشهای اصلی در سازمانهای رسانهای و ارتباطی، ارزشهای ویژه خود را دارند؛ اما در این میان آنچه مهمتر به نظر میرسد، نقش و شخصیت هنری و فرهنگی بخشی از عوامل انسانی ارتباط؛ یعنی گوینده، مجری، بازیگر، گزارشگر، دوبلور و خواننده است که تأثیر آنها در رسانهها بهویژه در رادیو و تلویزیون، در بازتاب نظر مخاطبان، بهخوبی مشهود است.
برای رعایت فن بیان و گویندگی باید حواستان باشد که در روایت کردن سرعت زیادی نداشته باشید. تعریف کردن داستان، خواندن شعر و… مسابقه نیست و لازم نیست که با سرعت زیاد پیش بروید. با این کار مخاطب به شما گوش نخواهد کرد و نمیتواند درکی از آنچه میگویید داشته باشد.
- بعد از بخش عاطفی یا خندهدار صحبتتان، کمی مکث کنید تا به مخاطب خوذ اجازهی ابراز واکنش بدهید. از نقاط مهم صحبت خود بدون ایجاد وقفه نگذرید. مثلا اگر درباره موضوع خندهداری صحبت میکنید، در نقاط حساس داستان کمی صبر کنید تا هم مخاطب واکنش نشان بدهد و هم منتظر این باشد که در ادامه این نقطهی حساس به کجا رهسپار خواهد شد.
- علائم نوشتاری هم کمک شایانی در ایجاد مکثهای بهموقع میکنند. مثلا در متن و شعری که میخوانید وجود کاما باعث میشود تا بهموقع متوقف شوید.
- وجود علائم نوشتاری که به روایت شفاهیِ بهتر کمک میکنند، در نمونههای خارجی نیز مشاهده میشود. برای مثال در متن داستان ارباب حلقهها با تعداد زیادی کاما مواجه هستیم. بهگونهای که در ابتدا، احساس میشود که تالکین یعنی نویسندهی کتاب از کاربرد کاما در نوشتار کاملا بیخبر است. اما کافی است متن کتاب را با صدای بلند بخوانید تا به اهمیت وجود این علائم در متن کتاب و روایت شفاهی بهتر داستان پی ببرید.
جزئیات این قابلیت را دارند که داستان شما را شگفتانگیز کنند یا آن را با سر به زمین بزنند. اگر زیادی از جزئیات صحبت کنید مخاطب را گیج و خسته میسازید. اگر هم در بیان جزئیات خسّت به خرج بدهید، مخاطب به اندازهی کافی در حال و هوای قصه قرار نخواهد گرفت.
- به جزئیاتی بپردازید که در شکلگیری نتیجهی داستان نقش دارند. مثلا دوباره داستان سیندرلا را درنظر بگیرید: لازم نیست که تکتک کارهایی را که ناخواهریها از سیندرلا طلب میکنند، نام ببرید اما بیان وظایفی که نامادری برای ممانعت از حضور سیندرلا در شب مهمانی شاه به او محول میکند، در پیشبرد و نتیجهی داستان ضروری است و باید آنها را مطرح کنید.
- شما میتوانید از جزئیاتی بامزه و طنزآمیز نیز در صحبت کردن خود استفاده کنید. فقط حواستان باشد که اعتدال را رعایت کنید و از نکاتی استفاده کنید که به درک بهتر موضوع کمک میکنند.
- در بیان جزئیات از ابهام بپرهیزید. حتما جزئیاتی را که برای درک داستان مهم هستند، بازگو کنید و اجازه ندهید که مخاطب گیج شود؛ مثلا در داستان سیندرلا، مخاطب باید بداند که لباس سیندرلا برای جشن چگونه آماده میشود.
- یک گوینده حرفهای و باتجربه قبل از آنکه وارد جلسه ضبط میشود باید روی موضوعات سخنرانی تحقیقات کافی انجام داده و اطلاعاتی را از پیش کسب میکند. همچنین از یک گوینده انتظار میرود از رویدادهای خبری روز و یا حوزهی تخصصی خود مانند ورزش، سیاست و غیره اطلاعات کافی داشته و بتواند در طول یک برنامه، در رابطه با این موضوعات اظهارنظر تخصصی نماید.